1-هر کسی علوم انسانی را بفهمد تحت تاثیر
آن قرار میگیرد. این جمله را یکی از اساتید حوزه علمیه میگوید وی در عین آشنایی با
علوم انسانی بشدت مخالف آن است و در صدد تولید علوم انسانی-اسلامی. سابقه
تحصیل طلبه ها در رشته های علوم انسانی بصورت آکادمیک طولانی نیست اگرچه برخی از
طلبه ها و فضلای حوزه پیش از انقلاب بصورت فردی و بر اساس علاقه های شخصی
دروس دانشگاهی را میخواندند اما این بعد از انقلاب بود که جمهوری اسلامی
مجوزهای مراکز حوزوی-دانشگاهی را صادر کرد تا هم کادر اجرایی تربیت کند و
هم در زمینه علوم انسانی-اسلامی علم تولید کنند،
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دانشگاه مفید، دانشگاه باقرالعلوم، موسسه امام
خمینی، دانشگاه ادیان و مراکز دیگری که شمار آنها در سالهای اخیر افزایش
یافته است، هرکدام از این مراکز زیر نظر یکی از علما فعالیت خود را شروع
کرد ، طلبه ها میتوانستند بعضا با آزمون اختصاصی و بعضا از طریق آزمون
سراسری در این مراکز وارد شوند و در رشته های علوم انسانی مشغول تحصیل و
تحقیق شوند، اینک برخی از مراکز بیش از سی سال عمر دارند و فارغ التحصیلانی
را روانه جامعه کرده اند. این طلبه ها پایی در حوزه دارند و پایی در دانشگاه و به اصطلاح طلبه های دورگه محسوب میشوند.
2-تعامل
یا تقابل با مدرنیته شاه کلیدی است که میتوان اندیشه ها و رفتارهای طلبه
های دورگه را با آن بررسی کرد. بیش از صد سال از آشنایی ایرانیان با جهان
مدرن و ارزشهای آن میگذرد هر یک از اندیشمندان تلاش کردند تا نسبتی را میان سنت اسلامی و
مدرنیته تعریف کنند کسانی چون شیخ فضل الله نوری، فردید، سید حسین نصر، آیت
الله مصباح یزدی و منیر الدین حسینی از تقابل با مدرنیته سخن گفته و میگویند و خود را درتضاد
با مدنیته تعریف میکنند و کسانی چون نائینی ، مطهری و بهشتی سخن از تعامل
با جهان نو گفته اند، اما آنچه مشخص است هنوز این تعاریف نتوانسته است ذهن
آشوب زده ایرانیان را آرام کند.اما طلبه ها با ورود به عرصه علوم انسانی سه
مدل رفتاری را از خود بجای میگذارند:
الف:طلبه
های تجدد ستیز: گروهی از طلبه ها وارد مراکزی میشوند که فقط اسم آنها دانشگاهی
است اکثر دروس آنها کاملا تخلیه محتوایی شده است و به اسم دروس دانشگاهی
همان دورس حوزوی ارائه میشود و آن بخش از دروس دانشگاهی که تدریس میشود جهت
آشنایی و رد آن خوانده میشود، در این مراکز یک نگاه بسیار تندی نسبت به
غرب ارائه میشود و طلبه با نگاه علمی و پژوهشی به دروس توجه نمیکند بلکه
آنها را یاد میگیرد تا در مناظره و مباحثه با طرفداران آن اندیشه ها،
بتواند آنها را شکست دهد شاید بتوان موسسه امام خمینی ره که زیر نظر آیت
الله مصباح یزدی اداره میشود را یکی از این مراکز دانست، در این مرکز
آشنایی عمیقی با علوم انسانی صورت نمیگیرد و بیشتر درسها در راستای رد است
از این رو برخی از طلبه هایی که از این مرکز فارغ التحصیل میشوند نگاه تندی به
غرب و مدرنیته با اجزائش دارند، در این موسسه برخی از طلبه های سنتگرای حوزوی با
آشنایی با این دروس نگاههای بنیادگرایانه پیدا میکنند. البته برخی از طلبه
ها هم در این فضای نسبتا بسته جواب عکس میدهند و نگاهی مثبت به غرب پیدا میکنند که تعداد انها البته محدود است.
ب-طلبه
های تجدد گرا: گروهی از طلبه ها وارد مراکزی میشوند که دروس رسمی دانشگاه
در آنها تدریس میشود و بعضا اساتیدی را میتوان یافت که نگاههای خوشبین به
غرب دارند و البته تسلط خوبی نیز به علوم انسانی غربی دارند در این مراکز برخی از طلبه ها بمرور تحت تاثیر قرار گرفته و
دیدگاههای خود را مورد بازخوانی قرار میدهند،
در این بازخوانی برخی جانب مدرنیته را میگیرند و نگاههای علوم انسانی غرب
بر انها حاکم میشود بعضی از آنها ابتدا برخی از شئونات طلبگی را بر زمین میگذارند و
سپس به سراغ اندیشه ها میروند بمرور حس میکنند نگاه های دگم به مسائل داشته اند کم کم قداستهای ساختگی و بعضا واقعی شکسته میشود و آنها در دیدگاههای سابق خود عمیقا تجدید نظر میکنند دانشگاه مفید، دانشگاه باقرالعلوم و دانشگاه ادیان را میتوان در این طیف قرار داد.
ج- طلبه های تعامل گرا: برخی از طلبه ها که تسلط بهتری بر اندیشه خود دارند سعی میکنند از محیطی که در ان تحصیل میکنند نهایت استفاده را بکنند و در عین حال تاثیر پذیری کمتری داشته باشند این دسته از طلاب سعی میکنند نگاههای یک طرفی را کنار بگذارند و بدون تعصب بدنبال کشف حقایق باشند تعداد این دسته از طلاب در حوزه کم نیست ممکن است این دسته از طلبه ها در موسسه آیت الله مصباح یا دانشگاه مفید و ادیان درس خوانده باشند اما از انها تاثیر نهایی ندارند اینان سعی میکنند فعلا بشنوند و ذهن خود را باز نگه دارند تا بتوانند پس از داشتن اندوخته ای مناسب دست به انتخاب بزنند.
نکته: تعداد طلبه های دورگه در حوزه بصورت چشمگیر افزایش یافته است و بنظر میرسد در تحولات آتی حوزه و جامعه نقش مهمی را داشته باشند اگر دسته اول بر حوزه و جامعه حاکم شوند تحجرگرایی رواج پیدا میکند، دسته دوم ممکن است برخی از اصول را کنار بگذارند و این دسته سوم هستند که میتوانند هم حوزه را در مسیر پویایی حرکت دهند و هم جامعه را سامانی بخشند اما نباید فراموش کرد که تسلط هر یک از این اندیشه ها در جامعه نه بر اساس ضعف و قوت آن اندیشه، بلکه بر اساس روابط قدرت انجام میگیرد.
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0